دوران اولیه

اولین دوران به رسمیت شناخته شده در موسیقی کلاسیک دوره رنسانس بود که از حدود سال ۱۴۰۰ آغاز شد. با این حال ، قبل از آن ژانرهای مختلف موسیقی وجود داشت و بسیاری از آن ها پایه ژانرهای موسیقی آینده شد. سقوط روم باستان و یا همان انحطاط امپراتوری روم در حدود ۱۹۰ قبل از میلاد شروع شد و تا سال ۴۷۶ بعد از میلاد ، هنگامی که آخرین امپراتور روم ، رومولوس آگوستولوس از قدرت کنار گذاشته شد ، ادامه یافت. معمولاً دوره اولیه در این نقطه شروع می شود و تا ۱۴۰۰ میلادی ادامه میابد. تقریباً همه چیزهایی که در این دوره ساخته شده اند برای صدای انسان بوده است و این به دلیل تأثیر کلیسا و ساخته نشدن بسیاری از آلات موسیقی بوده است.

آلات موسیقی که در دوران اولیه مورد استفاده قرار میگرفتند شامل فلوت رکورودرها، ترومپت و بگ پایپ بوده است. وسیله ای به نام shawm نیز در این دوران بسیار محبوب بود که نوعی ابوا ابتدایی بود. و در آغاز رنسانس ، نسخه های اولیه سازهای کلاویه دار همانند هارپسیکورد ظاهر شد.پیشرفت های چاپ در این دوره به گسترش ابزارهای موسیقی بسیار کمک کرد. برای اولین بار ، تولیدکنندگان توانستند توضیحاتی در مورد ابزارهای خود منتشر کنند.

آهنگسازان برجسته در این دوران (Guido d’Arezzo متولد سال ۹۹۱) (Hildegard of Bingen متولد ۱۰۹۸) و (Guillaume de Machaut متولد ۱۳۰۰) بودند.

دوران رنسانس

رنسانس از قرون وسطی ادامه یافت و برای موسیقیدانان دوران کشف ، نوآوری و اکتشاف بود در واقع رنسانس به معنی “تولد دوباره” است. این دوره در موسیقی از ۱۴۰۰ تا ۱۶۰۰ ادامه یافت. در قرون وسطی ، موسیقی تحت سلطه کلیسا بود. بیشتر موسیقی های ساخته شده برای استفاده های مذهبی بود. اگرچه بیشتر موسیقی در دوران رنسانس مذهبی باقی ماند ، اما کنترل سیاسی کلیسا بر جامعه به این معنی بود که آهنگسازان از آزادی بیشتری برخوردار بودند که تحت تأثیر هنر ، اساطیر کلاسیک و حتی نجوم و ریاضیات قرار بگیرند و اختراع ماشین چاپ به این معنی بود که موسیقی می تواند برای اولین بار منتشر و توزیع شود.

اکثر موسیقی هایی که در این دوره نوشته شده اند ، به عنوان قطعات کرال در کلیسا یا به عنوان آهنگ خوانده می شدند. اما موسیقی غیر آوازی نیزدر این دوره شکوفا شد. در اوایل رنسانس ، بیشتر آهنگسازان از شمال فرانسه یا کشورهای پایین اروپا آمده بودند ، جایی که حمایت دادگاه ها از آنها بسیار قوی بود. بعدها ، تمرکز از منطقه آلپ فراتر رفت ، زیرا دوران شکوفایی در سیستم دولت شهر ایتالیا آغاز شد و بسیاری از آهنگسازان شمالی برای یافتن ثروت خود به جنوب آمده بودند.

در این دوره آهنگسازان ایتالیایی نیز شروع به ظهور کردند. در کلیسای سنت مارک ، ونیز ، آندره و جیووانی گابریلی قطعات باشکوهی را برای گروه کر بزرگ و ارکسترال نوشتند. در رم ، آلگری و پالسترینا آخرین آهنگسازان بزرگ دوران رنسانس بودند که آثار زیبایی را نوشتند که هنوز هم این آثار گوش نواز می باشند.

دوران باروک

دوره باروک به دورانی اشاره دارد که در حدود ۱۶۰۰ آغاز شد و در حدود ۱۷۵۰ به پایان رسید و شامل آهنگسازانی مانند باخ ، ویوالدی و هندل بود که در سبک های جدیدی مانند کنسرتو و سونات پیشگام بودند. دوره باروک به معرفی سبک های مختلف از جمله کنسرتو ، سوناتا و اپرا شناخته شده است.قدرت کلیسا در این دوران بسیار کم شد و این به این معنی بود که موسیقی غیر مذهبی اکنون می توانست شکوفا شود به ویژه موسیقی ارکسترال و ایده این که سازها باید به صورت استاندارد گروه بندی شوند در این دوره شکل گرفت و اولین نسخه ارکستر در این دوره ایجاد شد.

سبک مهمی از موسیقی که در دوران باروک به شکوفایی رسید کنسرتو بود و دو تن از بزرگترین آهنگسازان این سبک کورلی و ویوالدی بودند. اپرا آهنگسازان را تشویق کرد تا روش هایی برای نشان دادن حالات در موسیقی خود ارائه دهند. تأثیرگذاری بر احساسات شنونده در این دوره به یک هدف اصلی در آهنگسازی تبدیل شد. اپرا در فرانسه و انگلستان گسترش بیشتری یافت و آهنگسازانی مانند رامو ، هندل و پرسل قطعات زیبایی را در این سبک نوشتند. باخ که به عنوان یکی از بزرگترین نوابغ تاریخ موسیقی شناخته می شود متعلق به این دوره بود.

دوران کلاسیک

دوره کلاسیک از سال ۱۷۵۰ آغاز شد و تا ۱۸۳۰ ادامه یافت این دوره شامل آهنگسازانی مانند هایدن ، موتزارت و بتهوون می شد و روسینی و پاگانینی نیز در این دوره شناخته شده بودند. دوران کلاسیک در تاریخ موسیقی به طور خاص به دوره ای اشاره می کند که آهنگسازانی مانند هایدن ، موتزارت و بتهوون در آن حضور پر رنگی داشتند و سمفونی های زیبا و اپراهای کمیک می ساختند.

این سبک جدید در موسیقی همزمان با عصر روشنگری شکل گرفت و زمانی بود که تغییرات بنیادی در ارزش های اجتماعی با تمرکز بر حقوق بشر و آزادی مذهب ایجاد شد. سبک معماری این دوران یادآور روم باستان و یونان بود و شاید از این رو اصطلاح “کلاسیک” را برای این دوران به کار می برند.

درا ین دوره ارکسترها تغییرات بزرگی را پشت سر گذاشتند و دیگر تنها هارپسیکورد یا ارگ پایه موسیقی آنها نبود و سازهای بادی مانند ترومپت ، کلارینت ، فلوت و ابوا برای ایجاد صدایی جدید و متمایز به ارکسترها جانی تازه دادند. مهمترین نوع موسیقی یعنی سمفونی در این دوران متولد شد و با تنظیم های ارکسترال به سرعت توسعه یافت. سمفونی از یک قالب استاندارد و ۳ موومان تشکیل میشد که موومان اول با تمپو سریع ،موومان میانی آهسته و موومان آخر با تمپو سریع به پایان میرسید. در این دوران سمفونی به وسیله ای شناخته شده برای بیان ارکستر تبدیل شد.

همراه با شکل گیری ارکستر ، کوارتت زهی نیز دز این دوران به وجود آمد که متشکل از دو ویولن ، ویولا و ویولنسل بود. مهمترین قطعات انفرادی در دوران کلاسیک سونات ها بودند که برای هر ساز انفرادی نوشته می شدند اما مهمترین آنها برای پیانو بود.عصر کلاسیک تحت سلطه دو آهنگساز بزرگ یعنی هایدن و موتزارت بود که در وین زندگی می کردند . هایدن قطعات فوق العاده ای برای کورال ، اپرا و ارکستر نوشت اما سمفونی ها بزرگترین دستاورد او بودند. در سالهای پایانی قرن ۱۸ بتهوون ظهور کرد که موسیقی را به شیوه ای که از موتزارت و هایدن به ارث برده بود شروع کرد. او سرانجام از آن ها پیشی گرفت و از سبک کلاسیک فراتر رفت و آغازگر دوران رمانتیک در موسیقی شد.

دوران رمانتیک

دوره رمانتیک در حدود ۱۸۳۰ شروع شد و در حدود ۱۹۰۰ به پایان رسید. در این دوران قطعات موسیقی به طور فزاینده ای بیانگر و مبتکرانه بودند. سمفونی ها ،سونات های پیانو ، اپراهای نمایشی و آهنگهای پرشور از هنر و ادبیات الهام گرفته بودند. از آهنگسازان مشهور در دوران رمانتیک می توان به چایکوفسکی ، برامس ، مالر و وردی اشاره کرد.

این دوران به دلیل انرژی و احساس شدید در قطعات موسیقی معروف است زیرا که فرم های سخت موسیقی کلاسیک جای خود را به بیان بیشتر داد و موسیقی به هنر ، ادبیات و تئاتر نزدیکتر شد. در این دوران بود که ویرتوزها پدید آمدند و از میان آنها میتوان لیست و شوپن را نام برد.در دنیای اپرا ، وردی بود که در اواسط دوران رمانتیک خود را نشان داد. او با معرفی مطالب موضوعی جدید ، اغلب با موضوعات اجتماعی ، سیاسی یا ملی گرایانه به اپرای ایتالیایی پر و بال داد و قطعات را با رویکردی مستقیم در آهنگسازی ترکیب کرد.

ریچارد واگنر آلمانی نقشی کلیدی در توسعه اپرا ایفا کرد. قبل از واگنر ، اکشن و موسیقی اپرا به قطعات کوتاه تقسیم می شد و بیشتر شبیه یک نمایش موسیقی مدرن امروزی بود. ایده های واگنر بیشتر موسیقی را تحت سلطه خود داشت ، از سمفونی های بزرگ بروکنر و مالر گرفته تا اشعار و اپراهای قهرمانانه ریچارد اشتراوس ، حتی به ایتالیا رسید ، جایی که وردی و پوچینی بر اساس بسیاری از قوانین واگنر شروع به تولید اپرا کردند. ایده ها و ترکیبات این قطعات بیش از حد عجیب و مبتکرانه بودند تا زمانی که قوانین موسیقی باید بازنویسی می شد و صحنه بزرگترین تغییر موسیقی در قرن ها یعنی دوران مدرنیسم آغاز شد.

قرن بیستم و بعد از آن

تاریخ و سیاست قرن بیستم الهام بخش بسیاری از سبک های موسیقی بوده است که بین سالهای ۱۹۰۰ تا ۱۹۹۹ توسعه یافته و توسط آهنگسازانی از الگار و بریتن ، تا استراوینسکی ، گیرشوین و جان ویلیامز ادامه یافته است. با پیشرفت تکنولوژی امکان ضبط موسیقی کلاسیک و جاز وجود داشت که به نوبه خود منجر به ظهور هنرمندان برجسته ای مانند پاواروتی و کالاس شد.

موسیقی در قرن بیستم به دلیل شرایط سیاسی ، پیشرفت تکنولوژی و تغییرات بزرگ در سبک ، به طور چشمگیری تغییر کرد. بسیاری از آهنگسازان که تلاش می کردند تا موسیقی نسل های گذشته را بیشتر بسازند ، در برابر گرایش های موسیقی ثابت واکنش نشان دادند و فرم ها و سبک های جدید هیجان انگیزی خلق کردند.
موسیقی در این دوران به شدت تحت تأثیر رویدادهای سیاسی عظیمی بود که اروپا را در اواسط قرن بیستم تکان داد. شوستاکوویچ ، به ویژه ، تحت تعقیب رژیم شوروی قرار گرفت زیرا که موسیقی او بیش از حد برای رژیم شورووی مدرن بود به این معنی که او مجبور شد در دو سبک بنویسد یعنی سمفونی برای مقامات ، و آثار کوچکتر مانند کوارتت های زهی که سبک خود او را داشت.

وقایعی مانند هولوکاست ، هیروشیما و جنگ جهانی دوم بسیاری از آهنگسازان پس از جنگ را متقاعد کرد که باید گذشته را پشت سر بگذارند و روشهای خلاقانه تری را بیابند. آهنگسازان آمریکایی مانند جورج گیرشوین و دوک الینگتون شروع به طراحی موسیقی عامیانه خود یعنی جاز کردند. موسیقی فولکلور همچون منبع الهام بزرگی برای آهنگسازانی مانند وان ویلیامز ، بارتوک و مسیان بود.

مدرنیسم در موسیقی درباره رادیکال بودن و متفاوت بودن بود. برای اولین بار ، موسیقیدانان و تماشاگران متوجه شدند که موسیقی نباید محدود به سنت باشد ، اما این ایده تا سال ۱۹۶۰ ادامه یافت. نسل بعدی آهنگسازان پالت وسیع تری از رنگ های موسیقی برای کار را در دست داشتند. استیو رایش ، فیلیپ گلس ، مایکل نیمن و جان آدامز از مینیمالیسم حمایت کردند و مرزهای موسیقی را شکستند و همچنین محبوبیت زیادی در میان مردم به دست آوردند. موسیقی آنها منعکس کننده پیشرفت های موسیقی و فناوری است و گاهی شامل عناصر جاز و راک می باشد.

محبوبیت موسیقی فیلم و بازی های ویدیویی نیز در اواخر این عصر افزایش یافت و موسیقی متن فیلم هایی همچون E.T. ، جنگ ستارگان ، هری پاتر و ارباب حلقه ها بر موسیقی کلاسیک تأثیر گذاشت.