امپرسیونیسم در موسیقی توسط کلود دبوسی آهنگساز فرانسوی در پایان قرن نوزدهم به همگان معرفی شد. این اصطلاح که در ارتباط با موسیقی تا حدی مبهم است،اما با نقاشی فرانسوی همزمان معرفی شد. امپرسیونیسم یک اصطلاح فلسفی و زیبایی‌ شناختی است که از نقاشی فرانسوی اواخر قرن نوزدهم کلود مونه و تابلوی طلوع خورشید او وام گرفته شده است.جالب است که می گویند خود دبوسی امپرسیون را دوست نداشت. امپرسیونیسم در موسیقی جنبشی بود در میان آهنگسازان موسیقی کلاسیک غربی عمدتاً در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ که موسیقی آن بر حال و هوا و فضا متمرکز بود و به جای تصویر دقیق، حالات و احساسات برانگیخته شده توسط قطعه را منتقل می کرد.

نقاشان امپرسیونیست از رنگ‌های کاملا متضاد، تأثیر نور بر روی یک شی، پیش‌زمینه و پس‌زمینه تار، پرسپکتیو مسطح، و غیره استفاده می‌کنند، تا توجه بیننده را بر برداشت کلی متمرکز کند و در موسیقی امپرسیون نیز چنین است.هارمونی ایستا، تأکید بر حجم صدایی که تأثیر متقابل درخشانی از رنگ ها ایجاد می کند، ملودی هایی که فاقد حرکت جهت دار هستند، ملودی های مبهم یا جایگزین و اجتناب از فرم موسیقی سنتی عناصری هستند که این نوع موسیقی را تعریف می کنند. امپرسیونیسم را می توان واکنشی در برابر رمانتیسیسم دانست که حرکت رو به جلو و پیشروی های هارمونیک استاندارد را مختل کرد. آهنگساز دیگری که اغلب با این سبک شناخته می شود موریس راول است. از قطعات امپرسیونیستی در موسیقی های قبل تر میتوان به کارهای فردریک شوپن، فرانتس لیست و ریچارد واگنر و در موسیقی آهنگسازان بعدی به چارلز آیوز، بلا بارتوک و جورج گرشوین اشاره کرد.

بارزترین ویژگی در موسیقی امپرسیون استفاده از رنگ یا در اصطلاح موسیقی، تِمبر است که از طریق هارمونیک‌ها و ارکستراسیون‌های مختلف برای برانگیختن احساسات و ایجاد فضا استفاده می‌شود.

آهنگسازان برجسته امپرسیونیست عبارتند از:

کلود دبوسی
موریس راول

ارنست فانلی
فردریک دلیوس

اریک ساتی
اوتاوینو رسفیگی
رالف وان ویلیامز
ژان سیبلیوس


جالب است که در حالی که دبوسی اغلب به عنوان امپرسیونیست شناخته می شود، اما این برچسب را رد کرد. حتی راول از این نام ناراحت بود که می‌گفت نمی‌توان آن را دقیقاً روی موسیقی اعمال کرد.

موریس راول و جمعی از موزیسین های امپرسیون

موسیقی امپرسیونیستی اغلب حسی خاطره انگیز دارد. به عنوان مثال (Clair de lun) یا مهتاب که اثری از دبوسی است و در حالی که این قطعه در واقع سومین موومان از یک اثر بزرگتر است که به عنوان سوئیت برگاماسک شناخته می شود، این قطعه به تنهایی در شکل اصلی خود توسط پیانو سولو اجرا شده یا برای ارکستر اقتباس شده است و هنگامی که ملودی‌های سرسبز و جزر و مدهای دراماتیک آن را می‌شنوید، سخت نیست که بفهمید چرا نمونه‌ای عالی از امپرسیونیسم فرانسوی در این قطعه نهفته است.