بدریخ اسمتانا متولد ۲ مارس ۱۸۲۴ میلادی در لیتومیشل کشور چک می باشد.او پیشگام موسیقی ای بود که آرمانهای استقلال طلبی کشورش را زنده نگه میداشت.به همین خاطر در این کشور به عنوان پدر موسیقی چک شناخته می شود.در عرصهی بین المللی او با آثاری چون اپرای عروس فروخته شده و مجموعهی شش پویم سمفونی به نام میهن من شناخته می شود که تصویری از تاریخ افسانه ها و مناظر سرزمین ملی آهنگساز را ارایه می دهد.
او یک پیانیست با استعداد بود و اولین اجرای عمومی اش در شش سالگی بود.بعد از تحصیلات عمومی تحصیل موسیقی را نزد یوزف پراکش آغاز کرد.بعد از اینکه در پراگ نتوانست به کارش ادامه بدهد به سوئد رفت و در آنجا به عنوان استاد و رهبر گروه کُر گوتنبرگ و نوشتن آثار ارکستری عظیم مشغول شد.در همین دوران او دو بار ازدواج کرد و صاحب شش دختر شد که سه دختر در نوزادی از دنیا رفتند.
اسمتانا در زمان تصدی رهبری ارکستر تیاتر و ادارهی اپرای ملی در پراگ با مخالفت و مقاومت روز افزونی روبرو شد تا حدی که از فرط نگرانی و تاثر خاطر دستخوش افسردگی و ناراحتی عصبی شدید شد. وی به ناچار در بهار سال ۱۸۷۴ میلادی از سمت خود استعفا کرد و در اکتبر همان سال شنوایی اش روبه ضعف و تحلیل رفت. در این هنگام بود که او از فعالیت های اجتماعی و هنری در خارج از خانه اش کناره گرفت و همهی نیرو و حواس خویش را صرف ساخت شش قطعه در فرم پوئم سمفونیک نمود که در مجموع به نام میهن من موسوم گردید.
نخستین اجرای کامل آن ها در ۵ نوامبر ۱۸۸۲ انجام شد.این پوئم سمفونیک ها هرکدام داستان جداگانه ای دارند و بیانگر مناظر؛افسانه ها و پیروزی های سرزمین مادری آهنگساز می باشند.از محبوبترین این قطعات میتوان به مولداوا که دومین قطعه می باشد اشاره نمود.او همچنین کوارتتی برای سازهای زهی به نام (از زندگی ام) را در سال ۱۸۷۶ تصنیف نمود.مولداوا یا ولتاوا در سال ۱۸۷۴ تصنیف شد و برای نخستین بار در ۱۸۷۵ میلادی اجرا گردید.نام آن از رودخانهی ولدآوا گرفته شده است و توصیف کنندهی مناظر این رودخانه از سرچشمه اش تا ورودش به شهر پراگ می باشد.
اسمتانا یک آواز فولکلوریک قدیمی چک را به عنوان تم اصلی رودخانه بکار برده است.برنامهی توصیفی که به همراه پارتیسیون اثر آمده است حاکی از آن است که موسیقی این قطعه صحنه هایی را دنبال و توصیف می کند که رودخانه از میان آن ها می گذرد.اجرای این قطعه به طور معمول نزدیک به ۱۴ دقیقه زمان می برد .۱۴ دقیقهای که به گفتهی بسیاری از مردم اهل چک زمانی برای دوباره دوست داشتن کشورشان می باشد.
اپرای دیوار ابلیس و تعدادی قطعه برای پیانو شامل تعداد زیادی پولکا از دیگر آثار سال های پایانی سخت آهنگساز می باشند.اسمتانا به دلیل افسردگی و اختلال اعصاب به آسایشگاه روانی در پراگ برده شد و اندکی بعد در سال ۱۸۸۴ میلادی در همان جا درگذشت.
ثبت ديدگاه