کلمه رنسانس به طور گسترده به معنای تولد دوباره است. در طول این دوره رنگارنگ در تاریخ فرهنگی غرب، احساس جمعی از رهایی دوره قرون وسطی وجود داشت.در سراسر اروپا، نقشه سیاسی با اصلاحات و ضد اصلاحات در مذاهب پروتستان و کاتولیک در حال تغییر بود.این تغییرات به یاد ماندنی آزادی بیشتر و تا حدی عرفی شدن هنرها را به همراه داشت که به نوبه خود باعث تسهیل ایجاد برخی از خیره کننده ترین موسیقی هایی شد که تاکنون ساخته شده است.آهنگسازان در دوره رنسانس، و فراموش نکنیم که ما در حال بحث در مورد دوره مهمی از تاریخ موسیقی از حدود ۱۴۰۰ تا ۱۶۰۰ هستیم، به دنبال مبارزه برای رهایی از محدودیت های موسیقی قرون وسطی بودند.دور شدن از یکنواختی به سوی چیزی که به پلی‌فونی فوق‌العاده پیچیده تبدیل شد، یکی از تغییرات کلیدی در دوران رنسانس بود.با در دسترس بودن گزینه‌هایی که آهنگسازان میتوانستند با آن کار کنند از جمله ایده‌های پلی‌فونیک، موسیقی به روشی کاملاً جدید شروع به تکامل کرد.
هارمونی و کنترپوان به ابزاری تبدیل شدند که آزادی بیان و گسترش ایده ها را بیشتر می کردند.

مقاومت قابل توجهی نسبت به دوره میانی رنسانس، در برابر پولیفونی یا همان موسیقی چند صدایی وجود داشت.اعضای قدرتمند کلیسای کاتولیک که توسط پاپ ژولیوس سوم اداره می شد بر این باور بودند که موسیقی باید مونوفونی و یا همان موسیقی تک صدایی باشد.در حالی که از انتقاد مستقیم تا حد زیادی اجتناب می شد، آنچه قابل قبول بود، نوع موسیقی نبود که بسیاری از آهنگسازان می نوشتند بلکه اعضای کلیساس کاتولیک به شدت احساس می کردند که سخنان توده کاتولیک باید با صدایی ساده جشن گرفته شود.شاید موسیقی چند صدایی برای کلیسای کاتولیک این احساس را داشت که متون مقدس در تقابل با موسیقی کمرنگ تر دیده می شود و همین موضوع برای آن ها غیرقابل قبول بود.

آهنگسازان دوره رنسانس مانند تالیس، پالستینا، و بیرد در میان بسیاری،به اندازه کافی باهوش بودند که شغل خود را با آهنگسازی موسیقی مقدس بدون به خطر انداختن سبک خود برای تطبیق با کلیسای کاتولیک حفظ کنند.آوازهای گریگوری که بر موسیقی مقدس قرون وسطی تسلط داشت، به دقت در بافت های چند صدایی یافت می شد به طوری که موسیقی در آن ها قابل شنیدن بود اما جریان موسیقی را دیکته نمی کرد. این آهنگسازان با آزادی خلاقانه‌ای که دوباره متولد شده بود، تقریباً بدون ناراحتی صاحبان قدرت یعنی کلیسا پیش می رفتند.موسیقی چند صدایی به هیچ وجه تنها پیشرفت در این دوره از موسیقی نبود. هارمونی نیز شروع به تغییر کرد و تا حدی، این به دلیل ماهیت چند صدایی موسیقی رنسانس بود.

امروزه همه‌ی موزیسین ها با مفهوم کلیدهای ماژور و مینور آشنا هستند. حجم زیادی از موسیقی نوشته شده در دنیا تونال یا کلیدی است. در آغاز رنسانس، مدالیته به عنوان مبنایی برای هماهنگی مابقی نت ها مشخص می شد و در این زمینه صدها سال با موفقیت این کار را انجام داد.مدالیته یا همام مودهای کلیسایی محدودیت‌های خود را داشتند و با شکوفایی در اواخر رنسانس، سیستم جدیدی از کلیدها شروع به ظهور کردند و امکانات بیشتری را در اختیار آهنگسازان قرار دادند.کادانس ها ، کاماهای موسیقایی و نقطه‌ها شروع به شکل دادن به عبارات ملودیک در موسیقی کردند و به قطعات شکلی مشخص دادند و این زیربنای اختراع هارمونی در موسیقی بود.

موسیقی آوازی سکولار تنها نوع موسیقی نبود که آهنگسازان دوره رنسانس نوشتند. آنچه ما به عنوان پیشرفت در دوره‌ی رنسانس می بینیم،آهنگسازی با آلات موسیقی متنوع است.این قطعات اغلب با سبک‌های آوازی آن زمان مطابقت داشتند و بسیاری از آن‌ها بر پایه رقص‌های رایج درباری، فرم‌های متنوع یا طبیعت بداهه‌ نویسی می شدند.برخی از رایج‌ترین فرم‌های ساز شامل (Toccata، Canzona، Ricercare، Fantasia) بودند. فرم های رقص بسیار زیاد بود که برخی از آنها کلیدی بودند، آلمانده، سالتارلو، کورانته، گالیارد و پاوان.هر یک از انواع مختلف قطعات از ویژگی‌های ریتمیک و ساختاری منحصربه‌ فرد برخوردار بودند که تا دوران باروک نیز ادامه یافتند.شکل گیری فرم «سوئیت» در موسیقی بر اساس دنباله ای از فرم های رقص در اواخر رنسانس محبوبیت پیدا کرد و به دوران باروک نیز راه یافت.تا حدی، توسعه طیف وسیع تری از سازها فرصت های آهنگسازی بیشتری را به ارمغان آورد. یکی از پیشرفت‌های مهم در دامنه سازهای کیبوردی بود که در این دوره از موسیقی رشد کرد.

در گذشته ارگ ​​های کلیسایی هنوز به عنوان یک ساز مهم شناخته می شدند و بعد از آن هارپسیکوردها در کانون توجه آهنگسازان قرار گرفتند.سازهای دیگری نیز در این دوره روی کار آمدند که شامل ترومپت ها، خانواده رکوردرها، فلوت‌ها، طبل و عود بودند.این کیفیت و قابلیت این سازها بود که به آهنگسازان اجازه داد تا خواسته های روزافزونی از نوازندگان داشته باشند و مرزهای موسیقی را جابجا کنند.یکی دیگر از پیشرفت های مهم در این دوره ویولن بود. خانواده سازهای زهی ویول در دوران رنسانس به طور گسترده مورد استفاده قرار می گرفت، با این حال، تحت حمایت کاترین دو مدیچی در سال های (۱۵۱۹-۱۵۸۹) ساز ویولن متولد شد.اما بسیاری آندریاس آماتی را مخترع ویولن می دانند. این پیشرفت کلیدی موسیقی برای آهنگسازان آینده بسیار مهم بود.

آنچه در موسیقی رنسانس می بینیم یک جهش کوانتومی در تاریخ موسیقی است.از توسعه سیستم‌های جدید هارمونی گرفته تا ایجاد سازها و گروه‌های سازی جدید که مسیر را برای دوره‌های بعدی موسیقی هموار کرد.