ماکس بروخ (۶ ژانویه ۱۸۳۸ – ۲ اکتبر ۱۹۲۰) آهنگساز، معلم و رهبر ارکستر آلمانی در اواخر دوره‌ی رمانتیک بود که بیش از ۲۰۰ اثر نوشت، از جمله سه کنسرتو ویولن، که اولین آنها جزء اصلی ترین رپرتوارهای ویولن است.

سنین جوانی و تحصیل

ماکس بروخ در سال ۱۸۳۸ در کلن به دنیا آمد. مکس یک خواهر به نام ماتیلد داشت.او آموزش های اولیه موسیقی خود را زیر نظر آهنگساز و پیانیست فردیناند هیلر، که رابرت شومان کنسرتو پیانو خود را در مینور به او تقدیم کرد،فرا گرفت. ایگناز موشلس، آهنگساز بوهمیایی و نوازنده پیانو، استعداد بروخ را تشخیص داد و او در ۹ سالگی اولین اثر خود را نوشت که قطعه‌ای برای تولد مادرش بود. از آن زمان به بعد موسیقی علاقه او بود. تحصیلات او در این رشته مورد حمایت والدینش قرار گرفت و بسیاری از آثار اولیه کوچک از جمله موتت، قطعات پیانو، سونات ویولن، کوارتت زهی، و حتی آثار ارکسترال مانند پیش درآمد یک اپرا را برای جوآن آرک نوشت. تعداد کمی از این آثار اولیه باقی مانده است، و محل بیشتر ساخته های او ناشناخته مانده است.

اولین درس تئوری موسیقی او در سال ۱۸۴۹ در بن بود. آن را پروفسور هاینریش کارل بریدنشتاین، یکی از دوستان پدرش به او آموخت. در آن زمان، بروخ در ملکی در برگیش گلادباخ اقامت داشت، جایی که بیشتر قطعات خود را در آن جا نوشت.آن ملک متعلق به وکیلی به نام نیسن بود که با خواهر مجردش در آنجا زندگی می کرد. بعدها، این ملک توسط خانواده زاندرز که صاحب یک کارخانه کاغذسازی بزرگ بودند، خریداری شد. در سالهای بعد، ماریا زاندرز دوست و حامی بروخ شد. بروخ جوان توسط پدرش مکالمه فرانسوی و انگلیسی را آموخت.بروخ حرفه ای طولانی به عنوان معلم، رهبر ارکستر و آهنگساز داشت.او در اوج حرفه‌ی خود سه دوره به عنوان رهبر ارکستر انجمن فیلارمونیک لیورپول انتخاب شد.او از سال ۱۸۹۰ تا زمان بازنشستگی خود در سال ۱۹۱۰ آهنگسازی را در مدرسه‌ی موزیک برلین (Hochschule für Musik) برلین تدریس کرد.از شاگردان برجسته او میتوان به پیانیست، آهنگساز و نویسنده آلمانی کلارا ماتیلدا فایست اشاره کرد.

آثار

آثار پیچیده و ساختاری بروخ در سنت موسیقی رمانتیک آلمانی، در کلاسیک گرایی رمانتیک جای دارد و او را در تقابل با فرانتس لیست و ریچارد واگنر قرار می دهد. در زمان خود، او در درجه اول به عنوان یک آهنگساز گروه کر شناخته می شد و اغلب در سایه‌ی برامس، که محبوبیت بیشتری داشت و به طور گسترده مورد توجه بود قرار می گرفت و به اندازه‌ی برامس دیده نمی شد.

امروز کنسرتو ویولن شماره ۱ بروخ در G مینور یکی از محبوب ترین کنسرتوهای ویولن رمانتیک است. از چندین تکنیک در این کنسرتو استفاده می‌کند، از جمله پیوند موومان‌ها، و همچنین حذف نمایش کلاسیک آغازین ارکستر و دیگر ابزارهای ساختاری محافظه‌ کارانه کنسرتوهای قبلی اما باز با وجود این تغییرات در سبک رمانتیک او اغلب به عنوان یک آهنگساز محافظه کار شناخته می شود.دو اثر دیگر بروخ که هنوز به طور گسترده نواخته می شوند و محبوبیت زیادی دارند برای سازهای زهی سولو با ارکستر نوشته شده اند یکی از آن ها فانتزی اسکاتلندی برای ویولن و ارکستر است که شامل تنظیم آهنگ هی توتی تاتی است از رابرت برنز است و دیگری کول ندری (Kol Nidrei) برای ویولن سل و ارکستر و همچنین با عنوان آداجیو در ملودی های عبری برای ویولونسل و ارکستر نیز شناخته می شود.

موفقیت کول ندری باعث شد که بسیاری تصور کنند که بروخ اصل و نسب یهودی دارد، اگرچه بروخ این را رد کرد و هیچ مدرکی مبنی بر یهودی بودن او وجود ندارد. تا آنجا که می توان مطمئن شد، هیچ یک از اجداد او یهودی نبودند. بروخ به عنوان یک پروتستان بزرگ شد.در واقع، علی‌رغم انکار مکرر خانواده بازمانده‌اش، تا زمانی که حزب نازی در قدرت بود یعنی بین سال های (۱۹۳۳-۱۹۴۵)، اجرای موسیقی او محدود بود، زیرا او به دلیل نوشتن موسیقی با مضمون یهودی، یک یهودی در نظر گرفته می‌شد و در نتیجه موسیقی او تا حد زیادی در کشورهای آلمانی زبان فراموش شد.

در قلمرو موسیقی مجلسی، بروخ چندان شناخته شده نیست، اگرچه هشت قطعه برای کلارینت، ویولا و پیانو اوگهگاهی نواخته می شود اما موسیقی دیگری که برای این ترکیب کمیاب از سازها نوشته شده است بسیار اندک است. مانند برامس که آهنگ های کلارینت خود را با در نظر گرفتن یک نوازنده کلارینت خاص نوشته بود ، بروخ نیز این سه گانه را برای یک کلارینت نواز خاص یعنی پسر خود مکس نوشت. اولین قطعات اصلی او که در ابتدای کارش ساخته شد، دو کوارتت زهی هستند که از نظر لحن و شدت شبیه کوارتت های زهی شومان می باشند. سر دونالد تووی درباره‌ی بروخ می گوید که بزرگترین تسلط او در برخورد با گروه کر و ارکستر نهفته است.
در سال ۱۹۱۸ در اواخر عمرش، بروخ یک بار دیگر موسیقی برای گروه‌های کوچک‌تری را با ترکیب دو ساز زهی در نظر گرفت، که یکی از آن‌ها در سال ۱۹۲۰ برای چهار ویولن، دو ویولا، ویولن سل و یک کنترباس نوشته شد. کنترباس این قطعه تا حدودی با سبک نوآورانه این دهه در تضاد است. در حالی که آهنگسازانی مانند شونبرگ و استراوینسکی بخشی از روند موسیقی مدرن بودند، بروخ و دیگران سعی کردند به آهنگسازی در سنت رمانتیک ادامه دهند و از روح انقلابی آن دوران اجتناب کنند. هر سه این آثار مجلسی متاخر سبکی به نام کنسرتانته بودند که در این سبک که یک اثر ارکسترال است و معمولاً در چندین موومان نوشته می شود و در آن یک یا چند ساز انفرادی در تقابل با ارکستر کامل است و سولو در آن بیشتر نواخته می شود.این سبک به عنوان یک فرم موسیقی در طول دوره کلاسیک موسیقی غربی از کنسرتو گروسو باروک بوجود آمد و زمانی که این آثار برای اولین بار به صورت حرفه ای اجرا شدند، در دهه ۱۹۳۰ شهرت بروخ رو به وخامت گذاشته بود و او را فقط برای کنسرتو معروفش می شناختند.

بروخ در سال ۱۹۲۰ در خانه خود در برلین درگذشت و در کنار همسرش در حیاط کلیسای قدیمی سنت ماتئوس در برلین به خاک سپرده شد.