آیا میدانستید که نواختن پیانو و یا هر ساز دیگری در سلامت روان شما تاثیر بسزایی دارد؟


از ۱۰ تا ۱۶ ماه می هر سال هفته آگاهی از سلامت روان است. بر اساس نظرسنجی بیماریهای روانی در بزرگسالان که در سال ۲۰۱۴ توسط سرویس بهداشت ملی بریتانیا انجام شد ، از هر شش نفر یک نفر با مشکل رایج بهداشت روانی مواجه است. اما سلامت روان چیست؟ به گفته WHO یا همان سازمان بهداشت جهانی ، سلامت روان یک وضعیت پویا و در حال تغییر است. بسته به شرایط ما ممکن است روزی احساس ناراحتی ، استرس یا اضطراب داشته باشیم اما روز دیگر خوب باشیم.

منظور از خوب بودن این است که در وضعیتی باشیم که به ما اجازه دهد حداکثر استفاده را از شرایط خود ببریم ، با فراز و نشیب های روزمره کنار بیاییم و نقش کاملی در خانواده ، اجتماع و زندگی اجتماعی ایفا کنیم.
این بدان معناست که قادر به یادگیری ، بیان و مدیریت احساسات مثبت و منفی ، ایجاد و حفظ روابط و مدیریت و مقابله با تغییرات و عدم قطعیت باشیم. در میان افرادی که از مشکلات روانی رنج می برند ، از هر ده نفر یک نفر دچار اضطراب یا افسردگی می شود. علائم کمتر رایج که روان پریشی توصیف می شود ، بر درک فرد از واقعیت تأثیر می گذارد و ممکن است با توهم همراه باشد.

دیو اسمیتسون ، مدیر موسسه خیریه سلامت روان اینگونه می گوید که “ما می دانیم که نواختن یک ساز موسیقی مهارتی خلاقانه است که می تواند به افرادی که از مشکلات مانند افسردگی ، اختلالات مبتنی بر اضطراب ، آسیب و اندوه رنج می برند کمک زیادی کند.” این چیزی که آن را فعالیتی آگاهانه می نامیم به توجه زیادی نیاز دارد که باعث می شود ذهن از افکار و احساساتی که مغز ما را مسدود می کند رهایی یابد. واقعیت این است که اغلب ، هر گونه اضطرابی که ما احساس می کنیم ناشی از این است که نگران چیزهایی هستیم که کنترلی بر آنها داریم. “

به گفته اسمیتسون ، نواختن پیانو به ما اجازه می دهد تا خود را از شر افکار منفی خلاص کرده و آنها را پردازش و هدایت کنیم. بزرگترین مزیت این است که در نواختن پیانو یا انجام هرگونه فعالیت آگاهانه ای که توجه ما را می طلبد ، فقط کاری موقت نیست چه بسا بوده اند کسانی که وضعیت آنها بسیار بد بوده است اما این کار مزایای بلند مدت را برای آنها به همراه داشته است البته تا زمانی که به فعالیت خود ادامه داده اند و توانسته اند انسان هایی موفق در زمینه ی موسیقی باشند.


اظهارات اسمیتسون توسط پژوهشی که در فنلاند و نروژ در سال ۲۰۱۱ انجام شد نشان می دهد که موسیقی درمانی می تواند در درمان افسردگی موثر واقع شود. در این تحقیق از بیماران دعوت شد تا طیف وسیعی از سازهای کوبه ای را در یک دوره آزمایشی سه ماهه بنوازند.

در نتیجه ، بیمارانی که از موسیقی درمانی به علاوه مراقبت های استاندارد استفاده می کردند ، بهبود چشمگیری در علائم خود نسبت به افرادی که به تنهایی مراقبت های استاندارد را دریافت می کردند نشان دادند. با این حال سه ماه پس از پایان آزمایش هر دو گروه نتایج مشابهی را داشتند. مایکل کرافورد ، روانپزشک در مجله روانپزشکی بریتانیا می نویسد که چرا موسیقی درمانی به افرادی که از افسردگی رنج می برند کمک می کند.”گوش دادن و نواختن موسیقی به افراد اجازه می دهد تا خود را به شیوه های غیر کلامی بیان کنند و تعامل ملودی ، هماهنگی و ریتم باعث تحریک حواس و آرامش می شود. تعامل موسیقی باعث افزایش سطح هورمون دوپامین می شود. به طور خلاصه ، موسیقی باعث می شود احساس بهتری داشته باشیم.”

جذب شدن به یک فعالیت خلاقانه که از مهارت های ما استفاده می کند ممکن است به حواس پرتی، آرامش بخشیدن و احساسات ما کمک کند.همچنین با نواختن ممکن است راه هایی برای کشف احساسات از طریق موسیقی برای ما پیش بیاید و به ما در ارتباط مجدد با چیزهای ارزشمند در زندگی کمک کند.

داستان یک پیانیست

کلر هاموند ، پیانیستی که در سال ۲۰۱۶ جایزه هنرمند جوان انجمن سلطنتی فیلارمونیک را دریافت کرد از افسردگی رنج می برد اما به گفته ی خودش با اجرای موسیقی نجات یافته است. او می گوید: “ما به عنوان نوازنده باید تمرکز بالایی داشته باشیم.” در این حرفه رقابت بسیار زیاد می باشد و باید سطح بالایی از مهارت را داشته باشید. او می گوید من بر اساس این خواسته ها پیشرفت کردم ، اما کشف قدرت موسیقی در ارتباط با مردم بود که دیدگاه او را تغییر داد و کلر را در مسیر بهبود قرار داده است.

او می گوید “من نمی توانم آنچه را که برای من اتفاق افتاده است به طور کامل توضیح دهم اما هنگامی که شما شروع به نواختن میکنید به درکی می رسید که در هسته موسیقی نهفته است. این امر هم بر بهبود من و هم متعاقباً بر پیشرفت هنری من تأثیر عمیقی گذاشت. من شروع به اجراهایی در زندان کردم و دیدم که تأثیر موسیقی کلاسیک بر افراد در شرایط دشوار بسیار زیاد است ، حتی اگر آنها هیچ تجربه قبلی از این سبک نداشته باشند. موسیقی به ما فرصتی برای فرار می دهد ، امید را القا می کند و قدرت را تقویت می کند. با مشاهده قدرت آن در تأثیر بر سلامت روانی دیگران ، من ارزش کار خود را درک کردم. بدانید که دیگران نیز قبل از شما این تجربه را داشته اند و راهی برای آن پیدا کرده اند. موسیقی بنوازید یا به آن گوش فرا دهید و این را بدانید که هیچ چیز همیشگی نیست و وضعیت همیشه در حال تغییر است. “